وبلاگ دکتر پیمان دوستی

تمرین منتقد، انتقاد شونده و مشاهده گر شفقت ورز (تکنیک صندلی خالی)

این تمرین بر اساس گفتگو با چند صندلی است که توسط گشتالت درمانگر، لزلی گرینبرگ مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تمرین، مراجعان روی صندلی‌های مختلف می‌نشینند تا به ارتباط با بخش‌های مختلف و اغلب متضاد خود کمک کنند و احساس کنند هر جنبه در هر لحظه چگونه است.

نویسنده: دکتر کریستین نف

مترجم: دکتر پیمان دوستی

برای شروع، سه صندلی خالی را ترجیحا به صورت مثلثی قرار دهید. در مرحله بعد، به موضوعی فکر کنید که شما را آزار می دهد و اغلب باعث انتقاد شدید از خودتان می شود. یک صندلی را به عنوان صدای خودانتقادگر درونی خود، یک صندلی را به عنوان صدای بخشی از خود که احساس می کند مورد قضاوت و انتقاد قرار می گیرد، و یک صندلی را به عنوان صدای ناظر (مشاهده گر) خردمند و شفقت ورز تعیین کنید. شما قرار است هر سه بخش خود را ایفا کنید – شما، شما و شما. ممکن است در ابتدا کمی احمقانه به نظر برسد، اما وقتی واقعاً آزادانه شروع به اجازه دادن به احساسات خود می کنید، ممکن است از آنچه ظاهر می شود، شگفت زده شوید.

۱) در مورد “مسئله” خود فکر کنید و سپس روی صندلی خود انتقادی بنشینید. همانطور که روی صندلی خود می نشینید، آنچه بخش انتقادی شما فکر و احساس می کند را با صدای بلند بیان کنید. به عنوان مثال، “من از این واقعیت که تو قاطع نیستی متنفرم.” به کلمات و لحن صدایی که بخش انتقادگر از خودتان استفاده می کند و همچنین به احساس آن توجه کنید. نگران، عصبانی، خودپسند، خشمگین؟ توجه داشته باشید که وضعیت بدن شما چگونه است. مثل سنگ، خشک، رو به بالا؟ در حال حاضر چه احساساتی برای شما پیش می آید؟

۲) بر روی صندلی جنبه ای که مورد انتقاد قرار گرفته است بنشینید. سعی کنید با احساسی که به این شکل مورد انتقاد قرار می گیرید، ارتباط برقرار کنید. سپس احساسات خود را به صورت شفاهی بیان کنید و مستقیماً به منتقد درونی خود پاسخ دهید. به عنوان مثال، “من از شما خیلی آسیب دیده ام” یا “احساس می کنم خیلی حمایتم نمی کنی.” فقط هرچه به ذهنتان میرسد را بیان کنید. باز هم به لحن صدایتان توجه کنید؟ آیا غمگین، دلسرد، کودکانه، ترسیده یا درمانده است؟ وضعیت بدن شما چگونه است؟ آیا فرورفته، رو به پایین یا اخم کرده اید؟

۳) برای مدتی بین این دو قسمت از خود گفت و گو کنید و بین صندلی منتقد و انتقاد شونده جابه جا شوید. واقعاً سعی کنید هر یک از جنبه های خود را تجربه کنید تا هر یک بداند که دیگری چه احساسی دارد. به هر کدام اجازه دهید نظرات خود را به طور کامل بیان کند و شنیده شود.

۴) اکنون بر روی صندلی مشاهده گر شفقت ورز بنشینید. از عمیق ترین خرد و بخش مراقبت کننده خود استفاده کنید، سپس منتقد و انتقاد شونده را مورد خطاب قرار دهید. خودِ شفقت ورز شما به منتقدتان چه می گوید، چه بینشی دارد؟ برای مثال، «شبیه مادرم هستی» یا «می‌بینم که واقعاً می‌ترسی، و سعی می‌کنی به من کمک کنی تا دچار مشکل نشوم». خودِ شفقت ورز شما به بخش مورد انتقاد واقع شده شما چه می گوید؟ به عنوان مثال، «شنیدن چنین قضاوت سخت روزانه ای، باید بسیار دشوار باشد. می بینم که واقعاً اذیت می شوی» یا «تمام چیزی که می خواهی این است که همانطور که هستی پذیرفته شوی». سعی کنید آرام باشید، اجازه دهید قلبتان نرم و گشوده شود. چه کلمات شفقت ورزانه ای به طور طبیعی به وجود می آیند؟ لحن صدای شما چگونه است؟ لطیف، ملایم، گرم؟ وضعیت بدن شما چگونه است – متعادل، متمرکز، آرام؟

۵) پس از پایان گفت و گو (هر زمان که احساس کردید می توانید آن را متوقف کنید)، در مورد آنچه که اتفاق افتاده است فکر کنید. آیا بینش جدیدی در مورد اینکه چگونه با خود رفتار ‌کنید، الگوهای شما از کجا آمده‌اند، روش‌های جدید برای تفکر در مورد موقعیتی که سازنده‌تر و حمایت‌کننده‌تر باشد، دارید؟ همانطور که در مورد چیزهایی که آموخته اید فکر می کنید، قصد خود را برای برقراری ارتباط مهربان تر و سالم تر با خودتان در آینده تنظیم کنید. در جنگ درونی شما، می توان آن را آتش بس نامید. صلح امکان پذیر است. لازم نیست عادات قدیمی شما در مورد انتقاد از خودتان، برای همیشه بر شما حکومت کند. کاری که باید انجام دهید این است که به صدایی که از قبل وجود دارد گوش دهید، حتی اگر کمی پنهان باشد – خودِ خردمند و شفقت ورز شما.

آموزش نوشتن نامه شفقت ورزانه برای خودمان

تحقیقات خوبی وجود دارد که نشان می‌دهند نوشتن یک توصیف می‌تواند برای افراد مفید باشد. در واقع، بسیاری از ما گاه به گاه خاطراتی را می نویسیم- افکار و احساس‌ها را یادداشت می‌کنیم. نوشتن تجربه‌ها می‌تواند به ما کمک کند تا با آنها کنار بیاییم. سوال این است که چگونه بنویسیم؟

نویسنده: دکتر پل گیلبرت

مترجم: دکتر پیمان دوستی

برای نوشتن یک نامه، باید یاد بگیریم که از یک دیدگاه خاص بنویسیم- و البته در اینجا یادگیری نوشتن برای خودمان از یک دیدگاه شفقت‌ورزانه است که واقعاً کمک می‌کند.

ما می‌دانیم که زندگی سخت است. پس در نوشتن نامه سعی می‌کنیم گرم بوده و قضاوت کننده یا محکوم کننده نباشیم. این بخشی از شماست که نامه را می نویسد. سعی می‌کنیم این نوع نامه ها را از دیدگاه شفقت‌ورزانه بنویسیم. اگر افکار مربوط به “آیا این کار را درست انجام می‌دهم؟” یا “نمی‌توانم احساس زیادی را نشان دهم” ایجاد می‌شود، آنها را به عنوان اظهار نظرهای معمولی که ذهن‌مان دوست دارد به وجود بیاورد، یادداشت یا مشاهده کنید، اما توجه خود را دوباره متمرکز کنید و مشاهده کنید همانطور که به بهترین شکل ممکن خودتان می نویسید، چه اتفاقی می‌افتد. هیچ درست یا غلطی وجود ندارد، فقط تلاش و کوشش- این تمرینی است که کمک می‌کند. همانطور که می نویسید، سعی کنید تا آنجا که می‌توانید محبت و درک هیجانی خلق کنید.

شما در حال نوشتن این نامه ها از طرف خودِشفقت‌ورزتان هستید. همانطور که نامه خود را می نویسید، سعی کنید به خودتان اجازه دهید تا پریشانی خود را درک کرده و بپذیرید.

تصور کنید خودِشفقت‌ورزتان برای شما نامه می نویسد. گفتگو با او و آنچه به شما خواهد گفت را تصور کنید. در اینجا برخی نمونه های نامه های شفقت ورزانه وجود دارد:

نمونه نامه شماره ۱:

من عزیزم

آنچه بر من گذشت وحشتناک بود و برای هر کسی وحشتناک خواهد بود. این بسیار قابل درک است که چرا چنین احساسی دارم- زمان برد تا بتوانم با این شوک سازگار شوم– واقعاً شوکه هستم. این روی تمام بدنم تأثیر گذاشت- تمام هیجان‌هایم در هوا پرتاب شد- افکارم هرگز متوقف نمی‌شوند. اما این موضوع به این دلیل نیست که مشکلی در من وجود دارد، این چیزی است که در موقعیت‌های مشابه برای همه اتفاق می‌افتد- دردناک و دشوار است اما شفقت‌ورزی چنین است که به جای جنگیدن با خودم به خاطر افکار و احساس‌هایم، یاد بگیرم آنها را بپذیرم. این موضوع سخت است زیرا این کار سخت است (به یاد داشته باشید که باید این موضوع را با مهربانی، درک و لحنی ملایم در ذهن خود بشنوید). با این حال، اکنون فرصتی برای کار کردن در این زمینه دارم و به این فکر می‌کنم که دوست دارم در آینده چگونه باشم.

نمونه نامه شماره ۲:

صبح بخیر منِ عزیزم (صبح بخیر …../ جای خالی می‌تواند نام شما باشد)،

چند روز گذشته برای تو سخت بود و تعجبی هم ندارد که بخواهی در رختخواب پنهان شوی. گاهی اوقات ما فقط به حالت خاموشی می‌رسیم، اینطور نیست؟ فکر به دست آوردن چیزها خارج از تحمل است. می دانی که واقعاً تلاش کرده‌ای، اما به هیچ وجه در احساس خستگی‌ای که داری مقصر نیستی، منظورم این است که پا روی پا نگذاشته‌ای و مشغول روزنامه خواندن باشی. می‌دانم که می‌خواهی در رختخواب پنهان شوی، اگر فکر می‌کنی که این موضوع می‌تواند به تو کمک کند، دراز بکش، اما مراقب خودِ انتقادگر درونت هم باش که می‌تواند در این زمینه انتقاد زیادی از تو داشته باشد.

همچنین، اگر بلند شوی، هرچقدر هم که سخت باشد، احساس بهتری پیدا می‌کنی. در مورد یک فنجان چای چه فکری می‌کنی؟ معمولا اولین فنجان چای را دوست داری. خب، پس بیا بلند شویم، کمی حرکت کنیم، برویم و بعد ببینیم چه احساسی داریم. دشوار است، اما بیا امتحان کنیم. . . “

نمونه نامه شماره ۳:

(توجه: نمونه نامه سوم با توجه به مواردی که در کار بالینی با آنها مواجه هستیم، توسط مترجم اضافه شده است و در نمونه‌های نوشته شده توسط دکتر گیلبرت وجود ندارد)

منِ عزیزم (…. عزیزم./ جای خالی می‌تواند نام شما باشد)،

می‌دانم احساس‌های سختی را تجربه می‌کنی. این تقصیر تو نیست که این احساس‌ها بدین شکل به سراغ تو می‌آیند. آنچه تاکنون بر تو گذشته سخت بوده است و برای هرکسی هم می‌تواند دشوار باشد. تو در گذشته آسیب‌های مختلفی دیده‌ای و آنچه اکنون در قبال اتفاق‌های اخیر تجربه می‌کنی، می‌تواند به احساس‌هایی که در گذشته تجربه کرده‌ای مرتبط باشد. می‌دانم بابت احساس‌های طرد و نادیده گرفته شدنی که اکنون به سراغت آمده است، هیجان‌های ناخوشایندی را تجربه می‌کنی. اکنون دلت می‌خواهد از همه‌ی اطرافیانت فاصله بگیری و شاید به زیر پتو پنهان شوی. ممکن است این شیوه همان چیزی باشد که به نظرت مناسب‌ترین راه است، درست مانند آنچه در دوران کودکی‌ات انجام می‌دادی. با این حال، شاید این همان شیوه‌ای نباشد که هم اکنون هم برایت مناسب باشد. من در کنارت خواهم بود و با کمک یکدیگر از آنچه رخ داده است به بهترین شیوه‌ای که برایمان امکان دارد، عبور خواهیم کرد.

امضا: مهمترین آدم زندگی‌ات؛ خودت

خود شفقت ورزی در برابر عزت نفس

اگرچه ممکن است شفقت به خود شبیه به عزت نفس به نظر برسد، اما از بسیاری جهات متفاوت هستند. عزت نفس به احساس ارزشمندی، ارزش درک شده، یا اینکه چقدر خودمان را دوست داریم، اشاره دارد. در حالی که بدون شک عزت نفس پایین مشکل ساز است و اغلب منجر به افسردگی و بی انگیزگی می‌شود، تلاش برای داشتن عزت نفس بالا نیز می‌تواند مشکل ساز باشد.

نویسنده: دکتر کریستین نف

مترجم: دکتر پیمان دوستی

در فرهنگ مدرن غربی، عزت نفس اغلب بر این اساس است که چقدر با دیگران متفاوت هستیم و چقدر برجسته یا خاص هستیم. در این فرهنگ، متوسط بودن خیلی مناسب نیست، پس برای اینکه احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم، باید احساسی بالاتر از حد متوسط داشته باشیم. این بدان معنی است که تلاش برای افزایش عزت نفس، ممکن است منجر به رفتار خودشیفته وار شود یا ما را به تحقیر دیگران بکشاند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم.

همچنین در تلاش برای افزایش عزت نفس، ما تمایل پیدا می‌کنیم نسبت به کسانی که حرفی زده‌اند یا کاری انجام داده‌اند که به طور بالقوه باعث می‌شود نسبت به خود احساس بدی داشته باشیم، عصبانی و پرخاشگر شویم.

نیاز به عزت نفس بالا ممکن است ما را تشویق کند که کاستی‌های شخصی را نادیده بگیریم، تحریف کنیم یا پنهان کنیم و نتوانیم خودمان را واضح و دقیق ببینیم. در نهایت، عزت نفس ما اغلب به آخرین موفقیت یا شکست ما بستگی دارد، به این معنی که عزت نفس ما بسته به شرایط دائما در حال تغییر و در نوسان است.

بر خلاف عزت نفس، شفقت به خود مبتنی بر خود- ارزیابی نیست. مردم نسبت به خود احساس شفقت می کنند زیرا همه‌ی انسان‌ها سزاوار شفقت و درک هستند، نه به این دلیل که دارای یک سری ویژگی‌های خاص هستند (زیبا، باهوش، با استعداد و غیره). این بدان معناست که برای شفقت به خود، نیازی نیست که احساس برتری نسبت به دیگران داشته باشید تا احساس خوبی نسبت به خود پیدا کنید.

همچنین شفقت به خود اجازه می‌دهد وضوح بیشتری نسبت به خودمان داشته باشیم، زیرا شکست‌های شخصی را می توان با مهربانی تصدیق کرد و آنها نیازی به پنهان شدن ندارند. علاوه بر این، شفقت به خود وابسته به شرایط بیرونی نیست، همیشه در دسترس است – به خصوص وقتی که با صورت به زمین می افتید!

تحقیقات نشان می‌دهد که در مقایسه با عزت‌نفس، شفقت به خود با انعطاف‌پذیری عاطفی بیشتر، خودپنداره‌های دقیق‌تر، رفتارهای مراقبتی در رابطه، و همچنین خودشیفتگی و خشم واکنشی کمتر همراه است.

سه عنصر شفقت ورزی به خود

۱) خود- مهربانی.

شفقت ورزی به خود مستلزم این است که وقتی رنج می‌بریم، شکست می‌خوریم یا احساس ناکافی بودن می‌کنیم، به جای نادیده گرفتن دردها یا شلاق زدن به خود با خود- انتقاد گری، نسبت به خودمان گرم و درک کننده باشیم. افراد خود شفقت ورز می‌دانند که ناقص بودن (کامل نبودن)، شکست خوردن و تجربه کردن مشکلات زندگی، اجتناب‌ناپذیر است؛ بنابراین آنها در مواجهه با تجربیات دردناک زندگی به جای عصبانی شدن از خود به هنگامی که زندگی از ایده‌آل‌هایی که آنها تعیین‌ کرده‌اند کوتاه می‌آید، تمایل دارند با خود مهربان باشند.

نویسنده: دکتر کریستین نف

مترجم: دکتر پیمان دوستی

مردم همیشه نمی توانند دقیقا همان چیزی باشند که می خواهند یا آنچه دقیقا می‌خواهند را به دست آورند. هنگامی که این واقعیت انکار می شود یا با رنج آن مبارزه می شود، استرس، ناامیدی و انتقاد از خود افزایش می یابد. اما وقتی این واقعیت با همدردی و مهربانی پذیرفته شود، آرامش هیجانی بیشتری تجربه می شود.

۲) انسانیت مشترک.

ناامیدی به خاطر نداشتن چیزها دقیقاً آنطور که ما می‌خواهیم، اغلب با احساس انزوای غیرمنطقی اما فراگیری همراه است- گویی «من» تنها کسی هستم که رنج می‌برد یا اشتباه می‌کند. با این حال همه‌ی انسان‌ها رنج می‌برند. خودِ تعریف «انسان» به این معناست که فرد، فانی، آسیب پذیر و ناقص است. بنابراین، شفقت به خود مستلزم تشخیص این است که رنج و نارسایی های شخصی، بخشی از تجربه مشترک انسان‌هاست  چیزی که همه‌ی ما از آن عبور می کنیم، به جای در نظر گرفتن اینکه این چیزی است که فقط برای من اتفاق می‌افتد.

همچنین به معنای تشخیص این است که افکار، احساسات و اعمال شخصی تحت تأثیر عوامل «بیرونی» مانند تاریخچه فرزند پروری والدین، فرهنگ، شرایط ژنتیکی و محیطی و همچنین رفتار و انتظارات دیگران قرار می‌گیرند. تیک نات هان، این شبکه پیچیده علت و معلولی متقابل که همه ما در آن غرق شده‌ایم را، «فضای موجود» می‌نامد. شناخت فضای موجود به ما این امکان را می‌دهد که کمتر در مورد نارسایی های شخصی خود قضاوت کنیم.

بسیاری از جنبه‌های خود و شرایط زندگی ما، به انتخاب ما نیست، بلکه از عوامل بی‌شماری (ژنتیکی و/یا محیطی) نشأت می‌گیرد که کنترل کمی روی آنها داریم. بنابراین، با شناخت وابستگی متقابل اساسی مان، لازم نیست ناکامی ها و مشکلات زندگی را، آنقدر شخصی تلقی کنیم (مترجم: به مشکلی درون خودمان نسبت دهیم)، بلکه می توان آنها را با شفقت و درک غیر قضاوتی تصدیق کرد.

۳) مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی).

شفقت به خود همچنین مستلزم اتخاذ رویکردی متعادل نسبت به هیجان‌های منفی خود است تا احساسات نه سرکوب و نه اغراق آمیز شوند. این موضع متعادل از فرآیند ارتباط دادن تجربیات شخصی، به تجربیات فرد دیگری که او نیز رنج می‌برد، سرچشمه می‌گیرد؛ بنابراین موقعیت خود را در یک چشم‌انداز بزرگ‌تر قرار می‌دهیم. همچنین از تمایل به مشاهده افکار و هیجان‌های منفی ما با صراحت و وضوح ناشی می شود، به طوری که آنها در حیطه آگاهیِ ذهنی نگه داشته می شوند.

مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی) یک حالت ذهنیِ بدون قضاوت و پذیرش است که در آن فرد افکار و احساسات را همانطور که هستند مشاهده می کند، بدون اینکه سعی در سرکوب یا انکار آنها داشته باشد. ما نمی توانیم درد خود را نادیده بگیریم و در عین حال برای آن احساس شفقت کنیم. در عین حال، مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی) مستلزم این است که ما با افکار و احساسات “شناسایی” نشویم (مترجم: افکار و احساس‌ها را هویت خود در نظر نگیریم)، به طوری که ما را گرفتار واکنش منفی کنند.

تعریف خود- شفقت ورزی

شفقت ورزی برای خود، واقعاً تفاوت چندانی با شفقت ورزی برای دیگران ندارد. به این فکر کنید که تجربه شفقت چگونه است. اول اینکه برای شفقت ورزی نسبت به دیگران، باید توجه داشته باشید که آنها رنج می‌برند. اگر یک فرد بی خانمان را در خیابان نادیده بگیرید، نمی توانید نسبت به سختی‌ای که او تجربه می‌کند، احساس شفقت کنید.

نویسنده: دکتر کریستین نف

مترجم: دکتر پیمان دوستی

دوم، شفقت شامل احساس متاثر شدن از رنج دیگران است، به طوری که قلب شما به درد آنها پاسخ می دهد (کلمه شفقت در لغت به معنای “رنج کشیدن” است). هنگامی که این اتفاق می افتد، شما احساس گرما، مراقبت و تمایل به کمک به فرد رنج دیده می کنید.

همچنین شفقت به این معنی است که شما به جای قضاوت‌های سخت در هنگام شکست یا اشتباه کردن، به دیگران درک و مهربانی ارائه دهید. در نهایت، وقتی برای دیگری احساس شفقت می کنید (منظور ترحم نیست)، به این معنی است که متوجه می شوید که رنج، شکست و نقص، بخشی از تجربه مشترک انسان بودن است.

شفقت به خود شامل رفتار مشابهی با خودتان در زمانی است که در شرایطی سخت قرار می گیرید، شکست می خورید یا متوجه چیزی می شوید که در مورد خودتان دوست ندارید. به جای نادیده گرفتن درد خود، می ایستید و به خود می گویید “در حال حاضر واقعاً شرایط سخت است”، چگونه می توانم در این لحظه از خودم مراقبت کنم؟

شفقت ورزی به خود به این معناست که وقتی با شکست‌های شخصی مواجه می‌شوید، به جای اینکه بی‌رحمانه خود را به دلیل نارسایی‌ها یا کاستی‌های مختلف قضاوت و انتقاد کنید، مهربان و درک کننده باشید؛ چه کسی گفته است که باید کامل و بی نقص باشید؟

ممکن است سعی کنید به گونه‌ای تغییر کنید که به شما امکان می‌دهد سالم‌تر و شادتر باشید، اما این کار به این دلیل انجام می‌شود که به خودتان اهمیت می‌دهید، نه به این دلیل که بی‌ارزش یا غیرقابل قبول هستید. شاید مهمتر از همه، شفقت ورزی نسبت به خود به این معنی است که انسانیت خود را ارج می نهید و می پذیرید.

همه چیز همیشه آنطور که شما می خواهید پیش نمی رود. با ناامیدی مواجه خواهید شد، ضرر و زیان رخ خواهد داد، مرتکب اشتباه خواهید شد، با محدودیت های خود مقابله خواهید کرد، از ایده آل های خود کوتاه خواهید آمد. این وضعیت انسانی است، واقعیتی که همه ما در آن مشترکیم. هر چه بیشتر به جای مبارزه مداوم با این واقعیت، قلب خود را به روی این واقعیت باز کنید، بیشتر می توانید نسبت به خود و همه همنوعان خود در تجربه زندگی احساس شفقت کنید.

هنگام طوفان های فکری و هیجانی، روی آنچه در کنترل تان است تمرکز کنید

انواعی از افکار و احساس ها به سراغ ما انسان ها می آیند و ما نمی توانیم انتخاب کنیم برخی از آنها وارد ذهن ما نشوند. ما توانایی انتخاب اینکه برخی از هیجان ها مثل خشم، ترس، غم یا اضطراب به سراغ مان نیاید را نداریم.

سیستم عصبی خودمختار برای سال ها به شیوه ای تکامل پیدا کرده است تا انواعی از هیجان ها را برای ما ایجاد کند و همانطور که از نامش پیداست، ما کنترلی بر آنچه توسط سیستم عصبی خودمختار رخ می دهد نداریم.

درحالی که ما کنترلی بر روی افکار، احساس ها و هیجان های خود نداریم، اما کنترل اعمال ما کاملا دست ماست. ما کاملا می توانیم بر رفتار خود کنترل داشته باشیم.

پس می خواهیم تمرکز خود را روی چیزهایی که در کنترل ما هستند بگذاریم و آنچه در کنترل ماست، اعمال و رفتار ماست.

در برخی مواقع، خصوصا زمانی که در بحران هستیم، ذهن ما می خواهد ما را به سمت قطع ارتباط با اطرافیان و عزیزانمان سوق دهد، با این حال، کناره گیری از عزیزان مان معمولا اوضاع را بدتر می کند.

ارتباط با دیگران، از جمله مواردی است که در کنترل ماست. ما می توانیم لیستی از افراد حمایت کننده و شفقت ورز اطرافمان تهیه کنیم و نگاهی به این موضوع بیندازیم که چطور می توانیم ارتباط خود را با آنها حفظ کنیم.

در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در این خصوص توضیح می دهد. این ویدیو بر گرفته شده از دکتر راس هریس (۲۰۲۱) می باشد.

دو تاکید خود مراقبتی و خود شفقت ورزی حین بحران

خود مراقبتی بر دو اصل مهم تمرکز دارد. اولین تاکید بر این است که گاهی ما به خودمان استراحت دهیم و کارهای غیر ضروری را فعلا کنار بگذاریم و کمی به خودمان استراحت دهیم، چرا که بعد از تجربه یک بحران، ممکن است احساس خستگی و ناتوانی بکنیم. دومین تاکید بر این است که ما کارهای مهم و ضروری زندگی خود را دوباره از سر بگیریم، به اجتماع برگردیم، به محیط کارمان برگردیم، بهداشت خود را رعایت کنیم و به هر آنچه می تواند به سلامتی ما کمک کند، توجه کنیم.

ممکن است اگر بعد از یک بحران، شروع به خود مراقبتی می کنید، مانند گذشته از فعالیت های خود لذت نبرید. این موضوع کاملا طبیعی است که بلافاصله بعد از یک بحران، فعالیت هایی که قبلا لذت بخش بوده است، دیگر لذت بخش نباشند. به مرور دوباره می توانید از این فعالیت ها لذت ببرید.

گاهی وقت ها، ما حین بحران یک فرد مراقبت کننده یا شفقت ورز را در کنار خودمان نداریم. در این نقطه ما می توانیم مهارت خود شفقت ورزی را در خودمان پرورش دهیم.

خود شفقت ورزی نیز بر دو نکته مهم تاکید دارد. نکته اول اینکه ما در خود را تصدیق کنیم و آن را همانطور که هست بپذیریم. نکته دوم اینکه کاری مهربانانه برای خودمان انجام دهیم.

در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در این خصوص توضیح می دهد. این ویدیو بر گرفته شده از دکتر راس هریس (۲۰۲۱) می باشد.

طرحواره‌ها و ذهنیت‌های طرحواره‌ای دخیل در اختلال شخصیت مرزی

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال بسیار شایع در محیط‌های سلامت روان است و تحقیقات گسترده‌ای وقوع همزمان آن را با دیگر انواع مشکلات روانپزشکی مستند کرده‌اند (لیب و همکاران، ۲۰۰۴). به طور بالقوه، تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD) شامل الگوی متنوعی از ویژگی‌های آسیب‌شناختی روانی از جمله مشخصه‌های نوسان عاطفی/ هیجانی، رفتارهای پرخطر ]مانند رفتار جنسی پرخطر یا دیگر رفتارهای تکانه‌ای چون پول خرج کردن افراطی، رانندگی پر خطر، زیاده روی در مصرف مواد یا الکل و …[، پرخاشگری، رفتارهای خود آسیب رسان، تجربیات تجزیه‌ای و پارانویای (بد بینی و بی اعتمادی) گذرا که ناشی از استرس است، ماهیت چندگانه اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و همچنین پیچیدگی درمان این اختلال را برجسته می‌کند.

نویسنده: باخ و فارل (۲۰۱۸)

ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی

روان درمانی بهترین روش در درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته می شود (بیتمن و همکاران، ۲۰۱۵)، و طرحواره درمانی یکی از رویکردهای درمانی اصلی است که اثربخشی را برای درمان BPD نشان داده است (زانارینی، ۲۰۰۹). با این حال، روان درمانگران معمولاً افراد دارای اختلال شخصیت مرزی را در سطح تشخیص درمان نمی‌کنند، بلکه در سطح مشکلات خود آن فرد درمان می کنند (باخ و همکاران، ۲۰۱۶). بنابراین، شناسایی مشکلات منحصر به فرد مشخص کننده فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) به طور کلی آموزنده و مفید است. این موضوع ممکن است شامل هر دو مضمون اصلی زیربنایی به یعنی طرحواره‌های ناسازگار اولیه همراه با ویژگی‌های نوسانی و لحظه به لحظه طرحواره‌های فعال و پاسخ های مقابله‌ای (coping responses) که به آن ذهنیت‌ها گفته می شود، باشد.

دو مفهوم اصلی عبارتند از طرحواره های ناسازگار اولیه (به عنوان “EMS” یا “طرحواره‌ها”) و ذهنیت‌های طرحواره‌ای (به عنوان “ذهنیت‌ها”) که هر دو در مفهوم سازی و درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) ضروری تلقی می‌شوند (آرنتز، ۲۰۱۵، فارل و شاو، ۲۰۱۲).

طرحواره‌ها (یعنی طرحواره‌های ناسازگار اولیه) به عنوان سازه‌های روان‌شناختی‌ای تعریف می‌شوند که شامل باورهایی است که ما درباره خود، جهان و سایر افراد داریم که ناشی از تعامل نیازهای اصلی برآورده نشده دوران کودکی، خلق و خوی فطری فرد و محیط اولیه رشد فرد می‌باشد. همچنین طرحواره‌ها ممکن است به عنوان بازنمایی درونی پایداری از چهره‌های دلبستگی در نظر گرفته شوند که شامل باورهایی در مورد خود و دیگران است و با مفهوم مدل‌های جان بالبی قابل مقایسه است (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

هنگامی که طرحواره‌های ناسازگار فعال می‌شوند، حالت‌های شدیدی رخ می‌دهد که به عنوان “ذهنیت‌های طرحواره” توصیف می‌شوند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳). ذهنیت طرحواره به عنوان وضعیت فعلی عاطفی، شناختی، رفتاری و عصبی‌ای که یک فرد در آن قرار دارد، تعریف می‌شود. ذهنیت‌های ناکارآمد، اغلب زمانی رخ می‌دهند که طرحواره‌های ناسازگار متعددی فعال می‌شوند.

ذهنیت‌های طرحواره‌ای ممکن است به صورت موضوعی در چهار دسته بندی سازماندهی شوند: ذهنیت‌های کودکانه (تجربه نیازهای برآورده نشده‌ی کودکی)، ذهنیت‌های والدین ناکارآمد (منتقد درونی، پیام‌هایی که منعکس کننده باورهای اصلی منفی هستند). ذهنیت‌های مقابله‌ای ناسازگار (اقدام‌هایی که در تلاش برای عدم احساس هیجان‌هایِ ذهنیت‌های کودکانه انجام می‌شود)، و ذهنیت‌های سالم (خود را پرورش می‌دهد، روابط سالم ایجاد می‌کند، مسئولیت می‌پذیرد، احساس دوست داشته شدن، ایمن بودن، و بازیگوش بودن را به عهده می‌گیرد، و در فعالیت های لذت بخش مشارکت می‌کند).

به عبارت دیگر، طرح‌واره‌ها به‌عنوان مضامین پایدار و زیربنایی در اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته می‌شوند که ممکن است در یک لحظه معین فعال و در یک لحظه دیگر غیرفعال باشند، در حالی که ذهنیت‌ها ویژگی‌های نوسانی لحظه به لحظه فعال شده آسیب‌شناسی BPD هستند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

هدف کلی درمان برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) کاهش شدت، انعطاف ناپذیری و فراوانی ذهنیت‌های ناسازگار و طرح‌واره‌های زمینه‌ای است، در حالی که ذهنیت‌های سالم فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) را ایجاد و تقویت می‌کند (آرنتز، ۲۰۱۵). مطابق با ماهیت آنها، طرحواره ها بر اساس شدت آنها (چقدر دقیق هر عبارت درباره طرحواره فرد توصیف کننده است) ارزیابی می شود، در حالی که ذهنیت‌ها بر اساس فراوانی آنها ارزیابی می شوند (چقدر تکرار می‌شوند).

مشابه با نشانه‌شناسی اختلال شخصیت مرزی (BPD)، هم طرح‌واره‌ها و هم ذهنیت‌ها در طول زمان نسبتاً پایدار هستند (ریسو و همکاران، ۲۰۰۶). بر این اساس، طرح‌واره‌ها به‌عنوان ویژگی‌های زیربنایی شخصیت در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که ذهنیت‌ها شامل ویژگی‌های نوسانی و آشکار شخصیت هستند.

یانگ در ابتدا پیشنهاد کرد که BPD ممکن است با تقریباً همه طرح‌واره‌ها مشخص شود، در حالی که پیشرفت‌های اخیر بر اهمیت اصلی طرحواره‌های ۱) طردشدگی/ بی‌ثباتی، ۲) بی‌اعتمادی/ بد رفتاری، ۳) محرومیت عاطفی، ۴) نقص/ شرم و ۵) کنترل ناکافی بر خود تاکید دارند (آرنتز و جاکوب، ۲۰۱۲، یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).

در رابطه با ذهنیت‌ها، یانگ و همکاران (۲۰۰۳) تاکید کردند که ذهنیت‌های ۱) کودک آسیب پذیر، ۲) کودک عصبانی/ خشمگین، ۳) کودک تکانشی، ۴) محافظ بی تفاوت، ۵) والد تنبیه‌گر، و ۶) (عدم رشد کافی) بزرگسال سالم، نقش‌های غالب را در اختلال شخصیت مرزی (BPD) بازی می‌کنند.

 نقطه قوت طرح‌واره‌درمانی استفاده از رویکرد فرا تشخیصی برای درمان اختلال شخصیت با تمرکز بر طرح‌واره‌ها و ذهنیت‌های موجود به جای علائم است (فارل و همکاران، ۲۰۱۴).



این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


چرا گروه درمانی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) مناسب است؟

اختلال شخصیت مرزی (BPD) بیش از ۵ میلیون آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده است. این وضعیت سلامت روان با علائم چالش برانگیز و غالباً طاقت‌فرسا همراه است، مانند طغیان‌های شدید، افکار خودکشی، مشکلات قانونی، عادات آسیب‌رسانی به خود، تمایلات مخرب بین فردی، و مجموعه‌ای از احساسات مانند تنهایی، ناامیدی، بی‌حسی و خشم. علائم مختلف BPD به انواع مختلفی از درمان نیاز دارد، زیرا درمان برخی علائم نسبت به سایرین چالش برانگیزتر است.

منبع: https://www.grouporttherapy.com/

مترجم: دکتر پیمان دوستی

به دلیل سنگینی چالش‌های مرتبط با BPD، بسیاری از افرادی که این تشخیص را دریافت می‌کنند ممکن است از منابع، راه‌حل‌ها و درمان‌ها برای کاهش علائم خود ناامید شوند. این اضطراب یا نگرانی طبیعی است. خوشبختانه، چندین دهه توسعه پیرامون درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) به این معنی است که تعدادی از گزینه‌ها برای مبتلایان به این بیماری وجود دارد.

در واقع یک گزینه قدرتمند و قابل اجرا وجود دارد که همه این گزینه های درمانی را در یک راه حل منسجم به نام گروه درمانی در بر می گیرد. این نوع درمان را می توان به صورت آنلاین یا حضوری تجربه کرد و مزایای بیشتری را به طور خاص برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) فراهم می کند.

گروه درمانی چیست؟

گروه درمانی، نوع اثربخشی از روان درمانی است که طی آن، مجموعه‌ای از افراد با موضوع چالشی مشابهی (در اینجا منظور افرادی است که همگی با اختلال شخصیت مرزی دست و پنجه نرم می کنند)، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و به کمک یک یا دو تسهیل گر که تحصیلات روان‌شناسی دارند، سعی بر عبور از این چالش‌ها می‌شود. تغییر در گروه درمانی، فرآیندی است که به واسطه بازی متقابل و پیچیده تجارب انسانی ایجاد می‌شود. در هر گروه ۲ روان‌شناس و تعدادی از افراد که همگی با موضوعی تقریبا یکسان روبرو هستند، حضور دارند. حداکثر شرکت کنندگان ۱۲ نفر خواهد بود.

گروه درمانی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD)

یکی از بزرگترین چالش‌ها برای هر کسی که با اختلال شخصیت مرزی (BPD) زندگی می‌کند، ایجاد روابط سالم، هم در محل کار، هم در شراکت عاشقانه و هم با دوستان و خانواده است. ماهیت شدید و اغلب فرار علائم عاطفی مرتبط با اختلال شخصیت مرزی (BPD)، حفظ و پرورش ارتباط را دشوار می کند. به همین دلیل برای کسانی که با علائم اختلال شخصیت مرزی (BPD) کار می کنند بسیار مهم است که تکنیک های درمانی خود را در یک محیط امن و حمایتی تمرین کنند.

درمان گروهی حضوری یا آنلاین برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) مزایای نظارت بر سلامت روان توسط یک درمانگر مجاز را همراه با حمایت جامعه، تشویق و فرصتی برای تمرین رفتارهای بهتر و تکنیک‌های ارتباطی مورد نیاز برای آینده‌ای سالم‌تر ارائه می‌دهد. این یکی از بهترین گزینه های درمانی موجود برای کسانی است که در چالش های زندگی با اختلال شخصیت مرزی (BPD)  پیمایش می کنند.


این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد


آیا اختلال شخیص مرزی (BPD) قابل درمان است؟

جواب این پرسش که آیا اختلال شخیص مرزی (BPD) قابل درمان است؟، بله می‌باشد.

اکثر افراد مبتلا به اختلال شخیصت مرزی (BPD) پس از تشخیص و درمان موثر بهبود می یابند. در واقع، تقریباً نیمی از افرادی که BPD تشخیص داده می شود، تنها دو سال بعد معیارهای تشخیص را ندارند. پس از ده سال، ۸۸ درصد از افرادی که زمانی مبتلا به BPD تشخیص داده شده بودند، علائم حاد تکانشگری و تلاش های فعال برای مدیریت مشکلات بین فردی را برطرف می کنند. برخلاف اکثر اختلالات روانپزشکی دیگر، کسانی که از BPD بهبود می یابند معمولا عود نمی کنند.

منبع: BPD Treatments/ ترجمه: دکتر پیمان دوستی

افراد مبتلا به BPD به دلیل انعطاف پذیری مغز می توانند یاد بگیرند که علائم خود را با موفقیت مدیریت کنند. نوروپلاستیسیتی تغییرات ساختاری و عملکردی است که در مغز به دلیل تغییراتی در رفتار، محیط، افکار، احساسات و همچنین بیماری و صدمات فرد رخ می دهد.

اتصالات عصبی ظرفیت بازسازی و بهبود مسیرهای عصبی آسیب دیده را دارند. با مشارکت متعهدانه و فعال از سوی فرد، متخصص سلامت روان و گروه حمایتی از خانواده، دوستان یا مراقبان، مغز بزرگسالان می‌تواند برای کنترل احساسات انعطاف‌پذیرتر و سازگارتر شود.

رابطه قوی و قابل اعتماد برای افراد مبتلا به BPD برای ایجاد الگوهای قوی تر و انعطاف پذیرتر و خودکارتر و در نهایت داشتن زندگی رضایت بخش کلیدی است. با این حال، هیچ دارویی وجود ندارد که به طور خاص BPD را درمان کند.

روان درمانی

روان درمانی موثرترین درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) است و ضروری است که فرد مبتلا به درمانگر خود اعتماد داشته باشد و رابطه‌ی خوبی با درمانگر خود داشته باشد. متخصصانی که آموزش دیده اند و در حال ارائه درمان برای افراد مبتلا به BPD هستند، ممکن است از طیف وسیعی از این رویکردهای مختلف استفاده کنند. همه این درمان‌ها نیازمند تعهد و مشارکت طولانی مدت هستند. برخی از این روش‌ها شامل طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) هستند.

طرحواره درمانی

درمان طرحواره محور (SFT) بر این ایده استوار است که BPD از الگوها یا مضامین طولانی مدت تفکر، احساس و رفتار ناشی می‌شود. SFT بر قاب‌بندی مجدد تصویر خود و طرحواره‌های خود شکست‌دهنده‌ای که موانعی برای دستیابی به اهداف فرد بوده‌اند، تمرکز دارد. این روش جنبه‌های روش‌های شناختی رفتاری را با سایر اشکال روان‌درمانی ترکیب می‌کند تا الگوهای مثبت و سالم را در زندگی فرد ایجاد کند و در عین حال الگوهای منفی را بشکند.

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) یک درمان مبتنی بر مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی) است که بر سه حوزه مهارت تمرکز دارد: گسلش (فاصله گرفتن از افکار و خنثی کردن اثر افکار بر رفتار)، پذیرش (اجازه دادن به تجربه افکار و احساس‌ها همانطور که هستند بدون تلاش برای خلاصی از افکار) و تماس با لحظه حال (تجربه هرآنچه اکنون رخ می‌دهد مانند افکار و احساس‌هایی که در لحظه حضور دارند). ACT به مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی (BPD) کمک می کند تا با آگاهی، همه‌ی چیزی که در لحظه رخ می‌دهد را مشاهده کنند.



این مطلب مربوط به تالار اختلال شخصیت مرزی می‌باشد