هدف اصلی درمان پذیرش و تعهد (اکت) تغییر در خود صحبتی و رفتار بیرونی است. ACT به درمانجویان یاد میدهد که احساسهای خودشان را بدون قضاوت نگاه کنند، چرا که جنگیدن یا اجتناب کردن از هیجانها، اثر آنها را تشدید میکند.
منبع: هیز، استیون. (۲۰۱۳). درمان پذیرش و تعهد: گسلش شناختی. ترجمه دوستی، پیمان. احمدی، فاطمه. (۱۳۹۵). انتشارات فراگیر هگمتانه: چاپ اول.
سپس ACT تمرکز خود را از محتوای تجربهها به زمینه تجربهها جابهجا میکند. درمان پذیرش و تعهد (اکت) بین پذیرش چیزهایی که نمیتوانیم تغییر دهیم (در کنترل ما نیست) و چیزهایی که میتوانیم تغییر دهیم (در کنترل ما است) تمایز قائل میشود.
شش فرآیند بنیادی درمان پذیرش و تعهد (اکت) را بازگو میکنیم:
- گسلش شناختی: یاد بگیریم که نباید به وسیله افکارمان کنترل شویم، اما افکار را بدون درگیر شدن با محتوای آنها به رسمیت بشناسیم.
- پذیرش: بدون مبارزه با افکار به آنها اجازه آمد و رفت بدهیم.
- تماس با لحظه حال: توجهآگاهی داشته باشیم و از اینجا و اکنون آگاه باشیم.
- خود را به عنوان زمینه دیدن(خود مشاهده گر): افکار و احساسهای خود را بدون قضاوت نظاره کنیم.
- ارزشها: عمیقترین خواسته قلبی ما برای چیزی که میخواهیم به طور مداوم طبق آن رفتار کنیم.
- اقدام متعهدانه: تنظیم اهداف بر پایه ارزشها و تعهد به آنها، باوجود اینکه افکار یا هیجانهای مزاحم و اخلالگر ممکن است به وجود آیند.
شش فرایند بالا، پایه درمان پذیرش و تعهد (اکت) است که در زیر به شرح آنها پرداخته میشود.
- بررسی رفتارهای اجتنابی: معمولا درمانجویان با مشکلات مبارزه میکنند و اغلب با هدف حذف افکار و احساسهای دردناک وارد درمان میشوند. پس در ابتدا رفتارهای اجتنابی بررسی میشود. برای مثال، وقتی افکار یا احساسهای منفی به وجود میآیند، درمانجو برای اجتناب یا فرار از آنها چه کارهایی انجام میدهد؟
- بررسی راهبردهایی که موثر نیست: برای اغلب درمانجویان مبارزه و تمرکز بر مشکل فعلی موجب میشود که مشکل حتی بدتر از آنچه که هست به نظر برسد. ACT به درمانجویان کمک میکند بین تجارب درونی ناخوشایند (احساسها و افکار) و مشکلات روانشناسی تفاوت قائل شوند. درمانجویان اغلب فکر میکنند سلامتی یعنی اینکه بتوانیم تجارب ناخوشایند را حذف کنیم. درمانگران ACT با این ادعا که مغز به طور طبیعی در تمام روز به وسیله افکار و احساسهای منفی احاطه شده است، سعی می کنند این باوررا به چالش بکشند. به بیان دیگر، این تنها کاری است که مغز انجام میدهد. هیچ راهی برای حذف کردن این افکار و احساسها وجود ندارد و این غیر ممکن است، اما میتوان با آنچه تحت کنترل ما نیست و به وسیله ما هدایت نمیشود رابطه بهتری ایجاد کرد(گسلش شناختی، پذیرش).
- خود را به عنوان زمینه دیدن (تفاوت قائل شدن بین خود، افکار و احساسها): مانند بیشتر تمرینهای توجهآگاهی درمانجویان یاد میگیرند با “خود مشاهدهگر” در ارتباط باشند. مشاهده احساسهای درونی با تجربه کردن آنها متفاوت است. این مرحله با تعدادی از تمرینهای توجهآگاهی (هر دو در یک جلسه و یا در جلسات متفاوت) انجام میشود(تماس با لحظه حال، خود به عنوان زمینه).
- روشن کردن ارزشها و انتخاب اهداف: درمانجویان میآموزند که بین ارزشهای عمیقتر(خانواده، سلامتی و … ) و اعمالی که ممکن است که به آنها کمک کند در مسیر ارزشها باشند (صرف یک ساعت ورزش با کودکان، و …) تفاوت وجود دارد. درمانگران به درمانجویان کمک میکنند که به جای تلاش برای کنترل افکار و احساسهایشان، روی رفتارهایی که تحت کنترلشان است تمرکز کنند. همچنین درمانجویان یاد میگیرند اعمالی که آنها را به سوی ارزشهایشان هدایت میکند(حتی وقتی احساس می کنند آنها را دوست ندارند) انجام دهند. برای مثال، ممکن است احساس خوبی برای رفتن به دندانپزشکی نداشته باشید، اما به هر حال میروید(ارزشها).
- تمرکز بر روی تعهد: درمانجویان متعهد میشوند به مبارزه با هیجانهای خود پایان دهند. آنها تمرینهای گسلش، توجهآگاهی و پذیرش را در زندگی روزانه خود انجام میدهند. درمانجویان حرکت به سوی ارزشها را ادامه میدهند و یاد میگیرند با وجود اینکه گاهی افکار و احساسهای منفی پیش میآید باز هم مطابق با ارزشهای خود عمل کنند.
دکتر پیمان دوستی