درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT؛ هیز، استروسال و ویلسون[۱]، ۱۹۹۹) یک رویکرد مبتنی بر پذیرش و توجهآگاهی[۲] است که میتواند در بسیاری از مشکلات و اختلالات، از جمله درد مزمن، مورد استفاده قرار گیرد. به نظر میرسد یک ابزار درمانی قدرتمند است که میتواند رنج را هم برای مراجعین و هم برای متخصصین درمانی کاهش دهد.
دکتر جوآن دال/ ترجمه دکتر پیمان دوستی
ACT بر مشاهده افکار و احساسات همانطور که هستند، بدون تلاش برای تغییر آنها، و رفتار به شیوههای سازگار با اهداف ارزشمند و مسیرهای زندگی تأکید میکند. ACT در چندین مطالعه اخیر نتایج امیدوار کننده ای را نشان داده است (باخ و هیز[۳]، ۲۰۰۰؛ باند و بانس[۴]، ۲۰۰۰؛ دال، ویلسون و نیلسون[۵]، در حال چاپ؛ مک کراکن، وولز و اکلستون[۶]، ۲۰۰۴؛ زتل[۷]، ۲۰۰۳).
فرض اساسی ACT در مورد درد مزمن این است که در حالی که درد آزار دهنده است، این مبارزه با درد است که باعث رنج میشود. احساس درد به خودی خود یک رفلکس (بازتاب) بدون قید و شرط است که وظیفه هشدار دادن نسبت به خطر یا آسیب بافت را بر عهده دارد. احساس مهلک درد برای بقای ما حیاتی است. همین امر در مورد دردهای عاطفی نیز صدق میکند، مانند “قلب شکسته” ما که از مرگ یکی از عزیزان یا از دست دادن رابطه احساس میکنیم. ما میدانیم که طبیعی و لازم است که چنین دردی را در مراسم عزاداری احساس کنیم تا بتوانیم زندگی خود را التیام داده و ادامه دهیم. در مورد درد مزمن، ممکن است عوامل ایجاد کننده و نگهدارنده نامشخص باشد و تلاش برای کاهش یا از بین بردن درد ناموفق باشد. در این موارد، تلاشهای مداوم برای کنترل درد ممکن است ناسازگار باشد، به ویژه اگر عوارض جانبی ناخواسته ایجاد کنند یا از درگیر شدن در فعالیتهای ارزشمند مانند کار، خانواده یا مشارکت اجتماعی، جلوگیری کنند (مک کراکن، کارسون، اکلستون و کیف[۸]، ۲۰۰۴).
مک کراکن و همکاران (۲۰۰۴)، در توسعه پرسشنامه پذیرش درد مزمن (CPAQ)، نشان دادند که دو جنبه اصلی پذیرش درد مهم میباشد: ۱) تمایل به تجربه درد و ۲) مشارکت در فعالیتهای ارزشمند زندگی، حتی در مواجهه با درد. پذیرش درد با خودارزیابی کمتر شدت درد، خود ارزیابی کمتر افسردگی و اضطراب مربوط به درد، توانایی بدنی و اجتماعی بیشتر، اجتناب کمتر از درد و وضعیت بهتر کار مرتبط بود. همچنین این مطالعه نشان داد که پذیرش درد با شدت درد ارتباطی ندارد. به عبارت دیگر، این افرادِ با درد کمتر نبودند که بیشتر تمایل به پذیرش درد داشتند. علاوه بر این، مطالعات آزمایشگاهی با جمعیتهای بالینی و غیر بالینی (به عنوان مثال گوتیرز، لوچیانو، رودریگز و فینک[۹]، در حال چاپ؛ هیز و همکاران، ۱۹۹۹؛ لویت، براون، اورسیلو، و بارلو[۱۰]، در حال چاپ) نشان داده است که تکنیکهای پذیرش مورد استفاده در ACT (مانند مشاهده و پذیرش افکار و احساسات همانطور که هستند) تحمل بیشتری در برابر درد و ناراحتی حاد نسبت به روشهای سنتی کنترل درد، مانند حواس پرتی و بازسازی شناختی دارد.
میزان تحمل درد با مدت زمان تحمل و زمان بهبودی از اشکال مختلف ناراحتی مانند نگه داشتن دست در آب یخ یا استنشاق هوای غنی شده با دی اکسید کربن که باعث ایجاد احساسات فیزیولوژیکی مانند وحشت زدگی میشود، اندازه گیری شد. در ACT و سایر رویکردهای مبتنی بر توجهآگاهی، درد به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی در نظر گرفته میشود که میتوان آن را پذیرفت، در حالی که تلاش برای اجتناب از درد غیر قابل گریز، باعث رنج بیشتر میشود. مبارزه با درد به عنوان نوعی عدم پذیرش یا مقاومت در برابر “آنچه هست” تلقی میشود. شدت رنج بستگی به میزان آمیختگی[۱۱] مراجع با افکار و احساسات مرتبط با درد دارد. فیوژن (آمیختگی) میزان باور مراجع به افکار مربوط به درد است (به عنوان مثال، “من نمیتوانم به دلیل دردم کار مفید یا لذت بخشی انجام دهم” و “قبل از انجام هر کاری که برای زندگیام ارزشمند است، باید از درد خود خلاص شوم”) و مطابق با این افکار و احساسات مرتبط با آن، عمل میکند. به این ترتیب، بیشتر رنجهای ناشی از درد مزمن، خود ساخته و غیر ضروری است. هرچه تلاش مراجع برای فرار از درد بیشتر باشد، بیشتر رنج میبرد. هدف ACT در درمان درد مزمن این است که به مراجعه کننده کمک کند تا انعطاف پذیری روانی بیشتری در حضور افکار، احساسات و رفتارهای مرتبط با درد ایجاد کند.
[۱]. Hayes, Strosahl, & Wilson
[۲]. mindfulness
[۳]. Bach & Hayes
[۴]. Bond & Bunce
[۵]. Dahl, Wilson & Nilsson
[۶]. McCracken, Vowles & Eccleston
[۷]. Zettle
[۸]. McCracken, Carson, Eccleston, & Keefe
[۹]. Gutierrez, Luciano, Rodriguez & Fink
[۱۰]. Levitt, Brown, Orsillo, & Barlow
[۱۱]. fusion