به طور کلی کمال یک شمشیر دو لبه است – از یک سو نیروی محرکه پشت سر یک فرد موفق است و از سوی دیگر می تواند تبدیل به یک فشار بیش از حد و علتی برای آزار فرد یا اطرافیانش شود. بحث درجه و شدت کمال خواهی است. وقتی هیچ چیز برای خودتان یا اطرافیانتان به اندازه کافی خوب نیست باید مراقب نشانه های کمال گرایی باشید.
منبع: دکتر الیزابت اسکات (۲۰۲۴)
ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی
یک کمال گرا «استانداردهای شخصی بیش از حد بالا و خود ارزیابی بیش از حد انتقادی دارد.» آنها بر کمال پافشاری می کنند و هیچ چیز را از عیب داشتن یا نقص داشتن نمی پذیرند. این موضوع می تواند به صورت انتقاد از خود و دیگران و در تلاش برای کنترل موقعیت ها و افراد ظاهر شود.
تفکر همه یا چیز
کمال گراها، مانند افراد با دستاوردهای بالا، برای رسیدن به اهداف عالی تلاش می کنند و سخت تلاش می کنند. در حالی که یک فرد موفق می تواند با دانستن اینکه تمام تلاش خود را انجام داده و به یک هدف رسیده است راضی باشد، یک کمال گرا چیزی کمتر از کامل و بی نقص بودن را نمی پذیرد. یک فرد کمالگرا باید دقیقا کامل باشد نه تقریبا کامل، در واقع “تقریبا کامل بودن” به عنوان یک شکست تلقی می شود.
بسیار انتقادگر بودن
فردی با شخصیت کمال گرا بیشتر از خود و دیگران انتقاد می کند تا یک فرد موفق. افراد با دستاوردهای بالا به دستاوردهای خود افتخار می کنند، اما کمال گرایان اغلب اشتباهات و عیوب را تشخیص می دهند.
احساس تحت فشار بودن به وسیله ترس از کامل نبودن
افراد با دستاوردهای بالا با تمایل به دستیابی به اهداف خود به سمت اهداف خود حرکت می کنند. آنها همچنین از هر قدمی که در مسیر درست برداشته می شود خوشحال هستند. از سوی دیگر، کمال گرایان معمولاً با ترس از ناقص بودن یا بهترین نبودن تحت فشار قرار می گیرند.
داشتن استانداردهای غیر واقعی
یکی دیگر از نشانه های کمال گرا بودن، تعیین اهدافی است که ممکن است معقول نباشند. افراد با دستاوردهای بالا می توانند اهداف خود را تعیین کنند (با استانداردهای واقع بینانه) و با حرکت در مسیر این اهداف، حس رضایت کنند. کمال گراها اغلب اهداف اولیه خود را دور از دسترس و بیش از حد بالا تعیین می کنند.
تمرکز فقط بر روی نتایج
افراد با دستاوردهای بالا می توانند از روند دنبال کردن یک هدف به همان اندازه یا بیشتر از رسیدن واقعی به هدف حس رضایت داشته باشند. برعکس، کمال گرایان هدف را می بینند نه چیز دیگری. آنها آنقدر نگران رسیدن به هدف و اجتناب از شکست هستند که نمی توانند از روند رشد و تلاش رضایت داشته باشند.
احساس افسردگی در اثر اهداف محقق نشده
کمال گراها اغلب کمتر از افراد با دستاوردهای بالا شاد هستند یا حس رضایت دارند. در حالی که افراد با دستاوردهای بالا می توانند نسبتاً به راحتی از ناامیدی عقب نشینی کنند، کمال گرایان تمایل دارند زمانی که انتظارات بالایشان برآورده نمی شود، خود را شکست خورده بدانند و در احساسات منفی غوطه ور شوند.
ترس از شکست
کمال گراها نسبت به افراد با دستاوردهای بالا بیشتر از شکست می ترسند. از آنجا که آنها سهم بسیار زیادی به نتایج می دهند و از چیزی کمتر از کمال ناامید می شوند، شکست به یک چشم انداز ترسناک تبدیل می شود. از آنجایی که هر چیزی کمتر از کمال به عنوان یک شکست تلقی می شود، شروع به کار جدید برای افراد کمال گرا دشوار است.
اهمال کاری
به نظر می رسد متناقض است که کمال گرایان مستعد به تعویق انداختن کارها باشند، زیرا این ویژگی شخصیتی می تواند برای بهره وری مضر باشد. اما تحقیقات نشان داده است که یک فرد کمال گرا که قادر به تطبیق با موقعیت یا محیط خود نیست – که کمال گرایی ناسازگار نامیده می شود – اغلب مستعد به تعویق انداختن کار است.
دلیل این امر این است که کمال گرایان از ترس شکست، گاهی چنان نگران انجام کاری ناقص می شوند که بی حرکت یا منفعل می شوند و اصلاً نمی توانند کاری انجام دهند. این به تعویق انداختن می تواند منجر به احساس شکست بیشتر شود و چرخه معیوب و فلج کننده را تداوم بخشد.
حالت دفاعی
از آنجایی که یک عملکرد کمتر از ایده آل برای کمال گرایان بسیار دردناک و ترسناک است، آنها اغلب به انتقاد سازنده پاسخ تدافعی می دهند. از سوی دیگر، افراد با دستاوردهای بالا می توانند انتقاد را به عنوان اطلاعات ارزشمندی ببینند که به بهبود عملکرد آینده آنها کمک می کند.
عزت نفس پایین
افراد با دستاوردهای بالا از عزت نفس بالایی برخوردار هستند. این موضوع در مورد کمال گرایان صدق نمی کند. وقتی فردی با شخصیت کمال گرا خود را انتقادی ارزیابی می کند، باعث کاهش عزت نفس می شود.